سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شباهت های رفتاری فرقه رجوی و فرقه سبز

پنج شنبه 89/10/16 1:30 عصر| | نظر

 

جریان موسوم به فرقه سبز در ایام انتخابات سال گذشته ایران مجموعه رفتاری را از خود بروز داد که شباهت بسیار زیادی با عملکرد گروهک منافقین در طول تاریخ انقلاب بویژه سالهای آغازین دهه ?? داشت . به طوریکه بسیاری ا زکسانی که آن دوران را حس کرده بودند فرقه سبز به سرکردگی موسوی را شق دیگری ازمجاهدین خلق دانستند که با الگوبرداری از رفتارهای این گروهک درصدد رسیدن به خواسته های شوم خود بودند خواسته هایی که اگر منافقین ?? سال در خارج از کشور و با خرابکاری و حرکات تروریستی در داخل پیگیری می کردند امروز موسوی و ایادی اش یکشبه می خواستند به این خواسته های نامشروع برسند. در زیر مروری بر برخی از شباهت های رفتاری فرقه سبز و فرقه رجویه داریم.

 

جریان موسوم به فرقه سبز در ایام انتخابات سال گذشته ایران مجموعه رفتاری را از خود بروز داد که شباهت بسیار زیادی با عملکرد گروهک منافقین در طول تاریخ انقلاب بویژه سالهای آغازین دهه ?? داشت . به طوریکه بسیاری ا زکسانی که آن دوران را حس کرده بودند فرقه سبز به سرکردگی موسوی را شق دیگری ازمجاهدین خلق دانستند که با الگوبرداری از رفتارهای این گروهک درصدد رسیدن به خواسته های شوم خود بودند خواسته هایی که اگر منافقین ?? سال در خارج از کشور و با خرابکاری و حرکات تروریستی در داخل پیگیری می کردند امروز موسوی و ایادی اش یکشبه می خواستند به این خواسته های نامشروع برسند. در زیر مروری بر برخی از شباهت های رفتاری فرقه سبز و فرقه رجویه داریم.

-احساس مالکیت انقلاب؟

سازمان منافقین به دلیل اینکه خود را شعله ای در ظلمت نظام پادشاهی می دانستند! و سابقه مبارزاتی برای خود قائل بودند و اصالت را به کار سازمانی و معیارهای آن می دادند پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با هیچ یک از برآوردها زمانبندی ها و برنامه ریزی های آنان تطابق نداشت خود را طلیعه دار و پیشاهنگ و جلودار معرفی می کردند و با آوردن عکس رهبران اولیه خود در تظاهرات مردمی از موضع مالک و صاحب ( و نه شریک و همراه مردم) احساس برتری و امتیاز داشتند و رفتار می کردند.

به این دلیل رهبری انقلاب اسلامی ( امام خمینی (ره) ) را از روی ناچاری و مماشات تحمل می کردند تا حقانیت و برتری خود را اثبات کنند.

این حس مالکیت موجب خود محوری و نادیده گرفتن حقایق و واقعیت هایی بود که بر انقلاب اسلامی حاکم بود. امام(ره) مردم و پیوند آنان با یکدیگر را که سازنده انقلاب و نظام اسلامی بود بدون برتری و سلطه خود بی معنی میدانستند.

این شاخص را در جریان فتنه پس از انتخابات نیز به وضوح شاهد هستیم و فراکسیون ائتلاف جریان های تشکیل دهنده جریان فتنه از این جایگاه به انقلاب و جمهوری اسلامی می نگرندو نظام را بدون خود معادل صفر و هیچ میدانند. معنا دادن به انقلاب و نظام را بدون خود پوچ معرفی میکنندو حتی امام و رهبری را در سایه خود تفسیر می کنند.

همانگونه که برای منافقین این حس مالکیت مفسده ساز بود در جریان فتنه نیز شاهد مفاسد متعدد ساختاری ِ الیت سازی های باندی ِ رانت های اقتصادی بی پایان و حقانیت باز تعریف از انقلاب و اسلام و ترسیم آینده ای متفاوت از شعار های اصلی اسلامی و استقلال کشور هستیم.

- مظلوم نمایی؟

یکی از شیو ه ها و تاکتیک های فریبکارانه برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی مظلوم نمایی بود که توسط سازمان منافقین به کار گرفته می شد. این روش اولاً به منظور مطرح کردن حقانیت خود و ثانیا به چالش کشیدن جایگاه حضرت امام خمینی(ره) و زیر سوال بردن ساختار نظام استفاده می شد.

منافقین برای این منظور با ارسال نامه به امام(ره) خود را مدعی العموم و طرف اصلی رهبری و مطالبه کننده حقوق مردم نشان میدادند. با این عنوان که اطلاعات به امام (ره) از مسیرهای کانالیزه صورت می پذیرد در متانت شناخت حضرت امام(ره)ایجاد تشکیک می کردند. جالب اینکه در یکی از مکاتبات به حضرت امام(ره) نوشتند که چون ما را جاسوس می دانند اجازه حضور در جبهه را به ما نمی دهند.این در حالی بود که هنوز موضوع جاسوسی و ارتباط منافقین با کشورهای بیگانه ( اتحاد جماهیر شوروی) برملا نشده بود و شاید برای پیش دستی به طرح این مساله می پرداختند.

نگاه منافقین به جنگ تحمیلی این بود که جنگ ماهیت ارتجاعی دارد و کسانی که در ایران مساله جنگ را اداره می کنند نیرو های ارتجاعی هستند و اگر ما ( منافقین) وارد شویم با تکیه بر تجربه فضا و ماهیت جنگ را عوض کرده و انقلابی می کنیم.

البته نوع دیگر این تفسیر در مورد جنگ را گروه انشعابی از منافقین ( لطف الله میثمی) تحت عنوان "سه تکبیر تا قدس "مطرح می کردند تا هم برای خودشان اصالت قائل شده و هم رهبری جنگ که در دست امام (ره) بود را زیر سوال ببرند.

همین ویژگی در جریان فتنه نیز به عنوان تاکتیک به کار رفت تا هم برای خود حقانیت در نتیجه انتخابات ایجاد کنند و هم ساختار نظام را زیر سوال برده و هم اینکه فقدان حضور خود در قدرت را نشانه بی تدبیری و عدم عقلانیت نظام نشان دهند و همه مشکلات را به عهده رقیب نشان دهند.

جالب است که جریان فتنه اعلام می کند " به ما برانداز می گویند " و چنانچه به واقعیت عملکرد منافقین در ارتباطات جاسوسی در جنگ و ارتباط با شوروی و سپس امریکا و غرب توجه داشته باشیم ِ احتمالا باید ماهیت جریان فتنه را " براندازی " تلقی کنیم. هر چند دلایل بسیاری مبنی بر تمایل براندازی در اصل ماهیت و شکل نظام از سوی این جریان و حامیان خارجی آنها عنوان شده است.

?-ارتباط با بیگانه و دشمن

تماس با بیگانه و تامین منافع دشمن در همه جهان مورد مزمت است و کلام نورانی امام خمینی(ره) نیز این مسیر را روشن کرده و چنین معتقد است که حتی اگر دشمن از ما تعریف کرد ، باید بدانیم ، اشکالی وجود دارد.

منافقین از ابتدا خود را داخلی و مردمی معرفی می کردند ولی دستور امام (ره) مبنی برتشکیل بسیج ملی ، " جنبش ملی مجاهدین " که نوعی میلیشیا بود را درست کردند. البته گاهی از روی قدرت نمایی ، به امام (ره) پیشنهاد می کردند که ما حاضریم ، میلیشیای خود را تحت فرمان شما قرار دهیم، اگر.......

پاز انجا که منافقین با اصل اتقلاب ، نحوه شکل گیری و محتوای آن مشکل داشتند برای تضعیف و براندازی آن برنامه ریزی کرده ، ارتباط پنهان با شوروی (از طریق سعادتی و سیکو) ، گسترش سازمان و تشکیلات در سراسر ایران، اجرای خط آشوب در داخل و شکاف در بین مسئولان را با هدف افزایش تعارضات عملی کردند تا نظام قادر به کنترل نبوده و در فضای متشنج و پر آشوب ، یا نظام را ساقط کنند و تسلیم منافقین شود یا آن را تضعیف کنند. از آنجا که شوروی نیز مانند آمریکا بر نابودی انقلاب تمایل داشت، ارتباط منافقین با روس ها نمیتواند از چارچوب های مشترک ببین شوروی و امریکا خارج باشد. با این حال منافقین به موازات ارتباط با شوروی از طریق کاظم رجوی در اروپا و امریکا سر پل های حمایتی و ارتباطی ایجاد کردند و به همین دلیل در جریان فرار رجوی به جای مسکو به پاریس رفته و با لیبرالیسم پیوند خوردند.یعنی اینکه منافقین روند تکاملی خود را در پیوند با غرب تعریف کردند و اکنون نیز با همین سیره و اندیشه در جریان فتنه روبه رو هستیم.

برای کسب تایید و حمایت غرب جریان فتنه تلاش دارد تا در تمامی پرونده های اساسی ایران مانند موضوع هسته ای ، حقوق بشر ، رژیم صهیونیستی و .... با غرب همسو نشان دهد و با آنها همپوشانی کند، غرب نیز از موضع حقوق بشر از جریان فتنه حمایت کند. جالب اینکه کلد واژه های جریان فتنه و غرب در مورد فشار به ایران یکسان است. افراطی گری ، امتیاز دادن به روس ها در سطح ترکمنچای ، نا کار آمدی حکومت، مشکل نظام در ولایت فقیه است، برخی از این کلید واژه های مشابه است.

?-فصل مشترک ، هدف مشترک و سرنوشت مشترک

همانگونه که منافقین برای ایجاد جبهه ضد انقلاب و بهره مندی از پتانسیل همه جریان های کوچک دست به تشکیل شورای ملی مقاومت با هدف سرنگونی نظام زده و ارتش آزادیبخش !!! ملی درست کردند. جریان فتنه نیز طیف های گوناگون سلطنت طلب ها ، پژاک ، منافق ، کومله و دموکرات ، ملی- مذهبی ، لیبرال و .... را زیر یک چتر قرار داده و بنا به گزارش های منتشر شده در هلند ، نماینده رضا ربع پهلوی از طریق سفر به ایران و دیدار با سران فتنه تاکتیک جبهه سازی علیه نظام را دنبال می کنند.

خانم حقیقت جو نیز این پدیده را ناشی از هدف مشترک دانست که کاملا درست است و ضمن فصل مشترک و هدف مشترک ، سرنوشت مشترکی نیز دارند چرا که با قدرت مردم از صحنه خارج شدند.

?- پوستین مذهبی و قرائت نو از اسلام

منافقین که با تکیه بر آیات قرآنی خود را مسلمان و مجاهد نشان می دادند و با تفسیر قران و نهج البلاغه- که برپایه برداشت های شخصی استوار بود- حرکت می کردند. به نقطه التقاط فکری رسیدند و جوهره اصلی را نشان دادند.

امروز نیز با عناوینی مانند نگاه و قرائت جدید و نو از اسلام و امام(ره) و...... برای سرپوش گذاشتن به " تجدید نظر طلبی مذهبی " و " فرار از مفاهیم پایه و اصولی" به ترویج نوع جدیدی از " اسلام ماسونی" و همسو با مطلوبیت های امپریالیسم و صهیونیسم می پردازند.

-روش های کاری؟

نکته مهم در رفتار شناسی منافقین و جریان فتنه روش های کاری آنهاست که بسیار با یکدیگر تطابق دارد.

کارهای نفوذی (بیوت علما ، مجلس ، ارگان ها، ساختار های نظام) تکیه بر نارسایی ها و مشکلات مردم یا تکیه بر تصویر سازی های کاذب و دروغین ، ساختار شکنی، مخالفت با اصل و ماهیت نظام و ارکان آن به شکل پلکانی و تدریجی ، مخالفت با ولایت فقیه و.... مقام معظم رهبری ، ماکیاولیسم فکری و رفتاری و توجیه استفاده از هر وسیله ، نهیلیسم و لائیسم با پوسته نوگرایی دینی و سیاسی ، آشوب سازی و هرج و مرج ، ایجاد اختلاف و شکاف در بین ارکان و جریان های اصلی نظام ، بزرگ کردن برخی چهره ها برای کسب وجاهت یا پنهان شدن در پشت نام آنان ( مرحوم طالقانی) ، شایعه پراکنی و قلب حقایق و دروغگویی، از روش های منافقین و جریان فتنه است.

فساد مالی ، جنسی، روش های دیکتاتور مآبانه و فاشیستی و ضد دینی، بخشی از جهش های ایدئولوژیکی، الیت سازی های فکری و رانت های اقتصادی و ماکیاولی در هر دو جریان است.

آنچه از سازمان منافقین در شرایط فعلی یک جریان مزدور بیگانه و دشمن مردم ساخته ، در شاخص های شش گانه و پیش گفته ، قابل جست و جوست که در جریان فتنه و ترکیب نامتجانس اجزای آن با وسعت بیشتری شاهد هستیم.

تنها تفاوت منافقین و جریان فتنه در این است که عبور از منافقین یک موج تاکتیکی برای پالایش فکری انقلاب بود ولی جریان فتنه یک جهش راهبردی و نقطه عطف در مسیر تکامل و تطور انقلاب و نظام اسلامی است.

 

منبع:ندای انقلاب


 


پیوند‌ها

پیوند‌ها